Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8049 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bield
U
شجاع شدن دفاع کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
samisch variation
U
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence
U
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence
U
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
starkly
U
شجاع
valorous
U
شجاع
hydrae
U
شجاع
brave
U
شجاع
boldest
U
شجاع
intrepid
U
شجاع
stark
U
شجاع
gallant
U
شجاع
starker
U
شجاع
bolder
U
شجاع
bold
U
شجاع
starkest
U
شجاع
braw
U
شجاع
manful
U
شجاع
hydra
U
شجاع
braver
U
شجاع
braving
U
شجاع
bravest
U
شجاع
braves
U
شجاع
braved
U
شجاع
galliard
U
دلیر شجاع
soldierlike
U
شجاع درخورسرباز
epsilon hydrae
U
اپسیلون- شجاع
buck up
U
شجاع شدن
valiant
U
شجاع نیرومند
alpha hydri
U
الفا- شجاع
alphard
U
الفا-شجاع
cool as a cucumber
<idiom>
خونسرد و شجاع
valiantly
U
شجاع نیرومند
defended
U
دفاع کردن
to make a d.
U
دفاع کردن
defended
U
دفاع کردن از
implead
U
دفاع کردن
advocating
U
دفاع کردن
advocates
U
دفاع کردن
defending
U
دفاع کردن از
ward off
U
دفاع کردن
defends
U
دفاع کردن از
asserts
U
دفاع کردن از
advocated
U
دفاع کردن
propugn
U
دفاع کردن از
advocate
U
دفاع کردن
defends
U
دفاع کردن
fend
U
دفاع کردن
to stick up for
U
دفاع کردن از
pleaded
U
دفاع کردن
pleads
U
دفاع کردن
answers
U
دفاع کردن
deraign
U
دفاع کردن
answer
U
دفاع کردن
defend
U
دفاع کردن
to defend
[from]
U
دفاع کردن
[از]
asserting
U
دفاع کردن از
answered
U
دفاع کردن
asserted
U
دفاع کردن از
answering
U
دفاع کردن
assert
U
دفاع کردن از
defending
U
دفاع کردن
defend
U
دفاع کردن از
makki
U
دفاع کردن
buckler
U
دفاع کردن
say a good word for
U
دفاع کردن
plead
U
دفاع کردن
he looks brave
U
او شجاع بنظر میرسد
as brave as a lion
<idiom>
U
مثل شیر
[شجاع]
breasts
U
باسینه دفاع کردن
defenses
U
دفاع کردن استحکامات
parry
U
سد کردن دفاع مستقیم
baying
U
دفاع کردن درمقابل
speak out
<idiom>
U
دفاع کردن از چیزی
parries
U
سد کردن دفاع مستقیم
parried
U
سد کردن دفاع مستقیم
parrying
U
سد کردن دفاع مستقیم
defence
U
دفاع کردن استحکامات
assert oneself
U
از حق خود دفاع کردن
bayed
U
دفاع کردن درمقابل
bay
U
دفاع کردن درمقابل
defense
U
دفاع کردن استحکامات
championed
U
مبارزه دفاع کردن از
breast
U
باسینه دفاع کردن
bays
U
دفاع کردن درمقابل
to keep at bay
U
دفاع کردن درمقابل
championing
U
مبارزه دفاع کردن از
champions
U
مبارزه دفاع کردن از
champion
U
مبارزه دفاع کردن از
mayhen
U
ازوسیله دفاع محروم کردن
eot geo reo
U
باز کردن دفاع ضربدری
to defend oneself
[against]
U
از خود دفاع کردن
[درمقابل]
detachment parry
U
دفاع با دور کردن شمشیرحریف
to act in self-defence
U
دفاع از خود اقدام
[حرکت]
کردن
to vindicate a religion
U
دیانتی را بثبوت رساندن یاازان دفاع کردن
redundancies
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
one on one
U
دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense
U
دفاع وزارت دفاع
vindicates
U
دفاع کردن از محقق کردن
vindicate
U
دفاع کردن از محقق کردن
vindicating
U
دفاع کردن از محقق کردن
vindicated
U
دفاع کردن از محقق کردن
blocking
U
سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
self defense
U
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
brief
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
block
U
دفاع
parrying
U
دفاع
blocked
U
دفاع
parry
U
دفاع
defending
U
دفاع
defended
U
دفاع
vindication
U
دفاع
defend
U
دفاع
parries
U
دفاع
answered
U
دفاع
uncovered
U
بی دفاع
answers
U
دفاع
answering
U
دفاع
one man block
U
تک دفاع
advocacy
U
دفاع
fencing
U
دفاع
answer
U
دفاع
apologia
U
دفاع
apologias
U
دفاع
tae
U
دفاع با پا
parried
U
دفاع
pleading
U
دفاع
defence
U
دفاع
defense
U
دفاع
czech defence
U
دفاع چک
munition
U
دفاع
advocation
U
دفاع
defenses
U
دفاع
blocks
U
دفاع
defends
U
دفاع
catenaccio
U
دفاع بتونی
closed variation
U
دفاع تاراش
legitimate defence
U
دفاع مشروع
polish defence
U
دفاع لهستانی
self-defence
U
دفاع از خود
coverage
U
دفاع پوششی
position defense
U
دفاع موضعی
zone
U
دفاع منطقهای
defendant
U
دفاع کننده
defendants
U
دفاع کننده
untenable
U
غیرقابل دفاع
pillsbury defence
U
دفاع پیلزبری
zones
U
دفاع منطقهای
pirc defence
U
دفاع پیرک
achi komi
U
دفاع فشاری
classical variation
U
دفاع ارتدوکس
scandinavian defence
U
دفاع اسکاندیناویایی
plea of accused
U
دفاع متهم
benoni defence
U
دفاع بنونی
position defense
U
دفاع یا پدافندثابت
self defence
U
دفاع مشروع
stand
U
دفاع مداوم
pierce the block
U
شکافتن دفاع
damiano's defence
U
دفاع دامیانو
philidor's defence
U
دفاع فیلیدور
kake uke
U
دفاع قلابی
juji uke
U
دفاع ضربدری
indefensible
U
غیرقابل دفاع
fullback
U
دفاع پوششی
self protection
U
دفاع از نفس
d. armour
U
اسلحه دفاع
defensive
U
منطقه دفاع
janisch defence
U
دفاع شلیمان
dogs
U
دفاع بسته
penetrate
U
نفوذ در دفاع
penetrated
U
نفوذ در دفاع
secretary of defence
U
وزیر دفاع
russian defence
U
دفاع روسی
dogging
U
دفاع بسته
penetrates
U
نفوذ در دفاع
semi circular parry
U
دفاع نیمدایره
dog
U
دفاع بسته
secretary of state for defence
U
وزیر دفاع
daylight
U
نفوذ در دفاع
janisch defence
U
دفاع یانیش
secretary of defense
U
وزیر دفاع
kwon
U
دفاع با دست
open
U
خط بازبی دفاع
defense in depth
U
دفاع در عمق
alekhine's defence
U
دفاع الخین
defense in place
U
دفاع در محل
defensive board
U
دفاع سبد
soto uke
U
دفاع از خارج
national defence
U
دفاع ملی
national defense
U
دفاع ملی
special plea
U
دفاع خاص
nagashi uke
U
دفاع پرسی
in self defence
U
برای دفاع
backfield
U
دفاع نفوذی
replication
U
رونوشت دفاع
open
U
بی دفاع واریز نش
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
strong
1
To be capable of quoting
1
set the record straight
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
2
make the case? به فارسی چی میشه
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1
meaning of taking law
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com